English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1389 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
order time U زمان سفارش کالا
order U سفارش دادن کالا یا جنس
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
order for goods U سفارش کالا
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
collection of goods U دریافت کالا
lead time U زمان انجام سفارش
reorder interval U زمان بین دو سفارش
order processing time U زمان انجام سفارش
goods received note U برگه دریافت کالا
cost absoption U هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
shipping time U مدت زمان ارسال کالا
administrative lead time U زمان اداری دریافت اماد
place an order U سفارش دادن
indents U سفارش دادن
send away for U سفارش دادن
order U سفارش دادن
call the shots <idiom> U سفارش دادن
indenting U سفارش دادن
indent U سفارش دادن
short run U زمان موقت مدتی که در طی ان مقدارتولید یک کالا را نمیتوان تغییر داد
order U سفارش دادن دستور دادن
reorder U دوباره سفارش دادن
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
bespeak U ازپیش سفارش دادن
engages U از پیش سفارش دادن
to book something U چیزی را سفارش دادن
engage U از پیش سفارش دادن
order U دستور دادن سفارش
order U سفارش دادن تنظیم کردن
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
just in time U روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
time U زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
timed U زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
times U زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
delivery U تحویل کالا دادن
deliveries U تحویل کالا دادن
receipts U دریافت رسید دادن
receipt U دریافت رسید دادن
truck system U اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
lose time U هدر دادن زمان
waste time U هدر دادن زمان
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
keep time <idiom> U زمان صحیح رانشان دادن
microcycle U برای دادن زمان اجرای دستورات
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
receives U اخذ دریافت کردن جا دادن وپنهان کردن مال مسروقه
receive U اخذ دریافت کردن جا دادن وپنهان کردن مال مسروقه
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
clocks U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
checks U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
indenting U سفارش
enjoinment U سفارش
indents U سفارش
indent U سفارش
reference U سفارش
order U سفارش
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
seek time U زمان جستجو زمان طلب
present U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presented U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
enjoin U سفارش کردن به
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
factory order U سفارش ساخت
conditional order U سفارش مشروط
purchase order U سفارش خرید
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
acknowledgement of order تایید سفارش
outwork U سفارش به بیرون
engaged U سفارش شده
order U دستور سفارش
processing of the order U انجام سفارش
enjoined U سفارش کردن به
trial order U سفارش ازمایشی
ordering U سفارش دهی
enjoining U سفارش کردن به
order format U قالب سفارش
commendation U سفارش تقدیر
enjoins U سفارش کردن به
Put in a good word for me. U سفارش من رابکن
blanket order U سفارش کلی
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
back order U سفارش معوق
asking and ordering U درخواست و سفارش
modification order U سفارش اصلاحی
letter of recommendation U سفارش نامه
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
indenting U سفارش رسیده از خارج
re order U سفارش دوم باره
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
dispatch order U سفارش حمل سریع
indents U سفارش رسیده از خارج
custom-made U سفارش داده شده
reorder level U سطح سفارش مجدد
custom made U سفارش داده شده
outwork U سفارش به خارج از شرکت
reorder cost U هزینه سفارش مجدد
open indent U سفارش خرید باز
indenting U سفارش درخواست کردن
reorder point U نقطه سفارش مجدد
order processing time U مدت انجام سفارش
indent U سفارش درخواست کردن
indents U سفارش درخواست کردن
ordered U سفارش داده شده
indent U سفارش رسیده از خارج
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
testimonial U سفارش وتوصیه رضایت نامه
a la carte U جداجدا سفارش داده شده.
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
testimonials U سفارش وتوصیه رضایت نامه
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
stuffed U کالا
articles U کالا
materials U کالا
Recent search history Forum search
1دریافت کردم
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1time is prceious it has great
1با مدیر مدرسه حرف میزنم
3service times
3service times
3service times
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com